*دکتر حمیده بهاءالدینی - تحریریه پارسینه| پدیده خودکشی و آثار وخیم و غیر قابل جبران آن بر ملتها دغدغه بسیاری از کشورهاست. از سویی دیگر حاکمان این کشورها هر کدام با توجه به سیاست کلی و اهمیتی که برای شهروندان خود قائل هستند، به گونهای متنوع و گوناگون برای مقابله یا مدیریت این رفتار پیچیده با تبعات سنگین اقدام کردهاند.
در برخی از کشورها مسئولان ذیربط قوانین بسیار محکم و سخت گیرانه ای به منظور بازداری و در برخی دیگر، راهکارهایی به منظور مدیریت و یا تن دادن به این خواسته برای شهروندان خود تدوین کردهاند.
خودکشی یا Suicide اقدامی تعمدی است که باعث مرگ فرد میشود. در کشورهای مختلف پیشگیری از خودکشی با استفاده از راهکارهایی مثل محدود کردن دسترسی به روشهای خودکشی مانند اسلحههای گرم، داروها و سموم، از راههایی است که با انسداد آن میتوان آمار خودکشی را به شدت کاهش داد. از سویی بازنشراطلاعات این حوادث توسط رسانهها و انتشار آمار دقیق از تعداد خودکشیها و اقلیم شناسی آن و از سویی دیگر پرداختن به روشهای خودکشی وعوامل دخیل بر آن بجای سانسور، می تواند سهم بسزایی در کاهش خودکشی و کنترل موارد آن توسط متخصصان و در نتیجه بهبود سلامت جامعه نامبرد.
میتوان گفت افرادی که تجربه خودکشی ناموفق دارند به میزان بیشتری در معرض خطر برای تلاشهای بعدی هستند. خودکشی دهمین دلیل عمده مرگ و میر در جهان است و تقریباً 1٫5 درصد از کل مرگ و میرها به این دلیل اتفاق میافتد.
بنا بر آمار منتشر شده از سوی کشورهای مختلف و اما نچندان دقیق و کامل و البته بر پایه تحقیقات انجام شده، گفته می شود میزان خودکشی درمیان مردان بیش از زنان بوده و میزان آن از 1.5 برابر در کشورهای در حال توسعه تا 3٫5 برابر در کشورهای توسعه یافته متغیر است.
برخی اسناد حاکی از آن است بر پایه آمارهای نچندان دقیق به دلیل ملاحظات و البته گاه ضد و نقیض از زبان برخی مسئولین و متولیان امر، میزان خودکشی شامل موفق، تمایل و یا ناکام در ایران در سالهای اخیر به میزان قابل توجه ومعناداری افزایش یافته و بشدت نگران کننده شده است؛
زیگموند فروید پزشک و عصبشناس اتریشی پایهگذار و پدر علم روانکاوی در مورد خودکشی دیدگاه جالبی دارد. به عقیده او خودکشی «نهایت خشم معطوف به خود و ناشی از ناهشیار» دانست. غریزهها در منظر فروید به دو دسته مرگ (تاناتوس) و زندگی (اروس) تقسیم شدهاند. غریزه مرگ بلافاصله پس از تولد آغاز شده و تمایل به بازگشت دارد که موجب نیستی، کینه و نابودی نسل میشود، برعکس غریزه زندگی که تاکید روی دوستی، عشق، و تولید نسل دارد.
مواجهه با این مشکل بایستی همزمان سه وجه مختلف داشته باشد:
1- مراقب باشیم که در این زمینه به قهرمانسازی نپردازیم، چرا که قهرمانسازی موجب افزایش تعداد خودکشی بخصوص در نوجوانان و جوانان خواهد شد.
2- این پدیده دردناک را شناخته و با مداخله بهنگام در فاز پیشگیری و درمان وارد شویم، به خانوادهها و مدارس اطلاعات کاملی برای پیشگیری از وقوع خودکشی داده شود.
3- افزایش آمادگی دولت و گسترش و توسعه فرهنگ عامه مردم برای همدلی با افراد آسیب دیده از این اتفاق به قدری رشد کند تا مقابل تبعات سهمگین این رویداد بشری را سد کند.
پیشگیری از خودکشی یعنی تلاش از سمت هر سازمان، دولت، افراد، متخصصین، شهروندان به منظور نجات فرد یا افرادی که قصد یا افکار خودکشی دارند.
نکته مهم در این زمینه توجه به قصد یا افکار خودکشی است که ممکن است با این اهداف باشد:
الف- دعوت تقاضای کمک و حمایت؛
ب- واکنش در برابر یک مصیبت، فاجعه یا بلای ناگهانی؛
ج- سوءاستفاده و تهدید دیگران
د- فرار از موقعیت سخت.
خودکشی در بسیاری اوقات پدیدهای نیست که در یک لحظه اتفاق بیفتد و فرد از قبل علائم مشخصی را بروز میدهد. این پدیده میتواند علل گوناگون و پیچیدهای داشته باشد که یکی از مهمترین آنها مشکلات روانشناختی است.
برای مدیریت این مساله بایستی به درمان اختلالات روانی به ویژه افسردگی پرداخت که لازم است متخصصان حوزه روان توجه ویژهای به آن مبذول دارند.
از طرفی فرهنگ مردم در «جوامع کمتر توسعه یافته و عقب افتاده» از جمله ایران در بیشتر موارد هم توانایی همدلی موثر با آسیبدیدگان این گونه حوادث را ندارد و چه بسا در بسیاری از اوقات برخورد مردم جامعه با بازماندگان چنین رویدادهای تلخ و سهمگینی، چون نمکی روی زخم آنها خواهد شد. حمایت و همنوایی که انتظار آن می رود نه تنها دیده نمی شود بلکه در بسیاری از موارد، دوری جستن از حادثه دیدگان به منظور کمتر قرار گرفتن در معرض کانون حادثه برای تأمین امنیت روانی و آسایش خانواده از جمله مواردی است که می توان آنها را در جوامع عقب افتاده و کم توسعه یافته به وفور مشاهده کرد.
در مجموع برای افرادی که افکار خودکشی دارند بایستی استفاده از ترکیب روشهای روانشناختی و دارویی، درمان مشکلات روانی به ویژه افسردگی، اصلاح راهکارهای مقابله با بحران، آگاهیدهی عمومی و بهبود سطح بهداشت روانی جامعه به کار گرفته شود. همچنین اقداماتی مثل حمایت اجتماعی و عاطفی که موجب ایمنی فرد از خودکشی میشوند را افزایش داد.
رفتار قاطعانه؛ مهارت ضروری کودک و نوجوان امروز
کودک و نوجوان امروز در دنیایی زندگی میکنند که یا بایستی سوار بر موج تغییرات شده و با آن سازگار شوند و یا در دنیای پر تلاطم امروزی غرق خواهند شد. غرق مواردی، چون روابط نامناسب، فضای مجازی، مواد مخدر و... که امروزه دغدغه تمامی خانوادههایی است که فرزندی در این سنین دارند.
اگر کودک و نوجوان شما مهارت قاطعیت را آموخته باشد و به او اجازه بروز این مهارت را به ویژه در محیط امن خانواده داده باشید، به میزان بسیار کمتری درگیر موارد بالا خواهند شد. قاطعیت عبارت است از توانایی ابراز صادقانه، مستقیم، متناسب و نسبتاً رک افکار، نظرات، احساسات و نگرشها بدون احساس اضطراب، اما با تاکید بر این نکته که بایستی به نحوی اعلام شود که از نظر اجتماعی مناسب باشد.
این مهارت ویژگی دو جانبهنگر دارد به گونهای که علاوه بر دفاع از حقوق خود فرد، اجازه پایمال شدن حقوق دیگران را نمیدهد. پس اگر شخصی حقوق خود را مطالبه کرد، اما حقوق دیگران را در نظر نگرفت، فرد قاطع و جراتمندی نیست و حتی قابلیت تبدیل شدن به یک فرد متجاوز را دارد.
یکی از مهمترین گامها در یادگیری مهارت جراتمندی، آگاهی از حقوق خویش است زیرا تا وقتی شخص از حقوق خود مطلع نباشد نمیتواند رفتار قاطعانه داشته باشد و از حقوق خود دفاع کند. برخی از مهمترین حقوق هر انسان در ارتباط با دیگران عبارت است از:
حق تصمیمگیری برای زندگی خود:
به کودک و نوجوان خود حق انتخاب بدهید تا تصمیمگیری برای زندگی خود را تمرین کنند. بزرگسالانی که حق انتخاب در سنین پایینتر نداشتهاند، در بسیاری انتخابها و تصمیمگیریهای بعدی زندگی با مشکل مواجه شده و مورد سوءاستفاده واقع شدهاند.
اشتباه کردن و پذیرش مسئولیت اشتباه خود:
یکی از حقوق مهم افراد اشتباه کردن و تمرین پذیرفتن مسئولیت اشتباهات خویش است. فرد بدون اشتباه وجود ندارد و به عبارتی املای نانوشته بیغلط خواهد بود.
رد درخواست و «نه» گفتن:
از حقوق دیگری است که بخصوص در سنین کودکی و نوجوانی اهمیت ویژهای دارد. افراد سودجو و سوءاستفادهگر به راحتی میتوانند کودکانی که گوش به فرمان خانواده بودهاند و یا والدین کنترلگر داشتهاند را طعمه خود کنند. ممکن است کودک و نوجوان گوش به فرمان در ظاهر امر مطلوب خانواده و جامعه باشد، اما در واقع این افراد بعدها هم گوش به فرمان موجهایی خواهند شد که خود، خانواده و یا حتی جامعه را به ورطه نابودی بکشاند.
حفظ حریم خصوصی:
شامل حریم بدنی و حریم روانی است برای کودک و نوجوان بسیار ضروری و مهم است. حتی نزدیکترین افراد هم بایستی مرز فیزیکی و روانی بین خود و کودک و نوجوان قرار دهند تا در ارتباطات حضوری و یا مجازی آینده نیز، خط گذاری و تقاضای رعایت این مرزها برای وی نهادینه شده باشد. البته این امر به معنی عدم نظارت والدین و مربیان بر کار آنها نیست، بلکه مشکل در زیادهروی یا کمروی کردن در مرزگذاری است.
*دکترحمیده بهاءالدینی - استاد دانشگاه و روان درمانگر
0 دیدگاه