دهها دختر جوان به طور غیرقانونی در معادن زغال سنگ در شمال شرقی هند کار میکنند و در معرض خطر بیماری و مرگ قرار میگیرند، در حالی که سعی میکنند زندگی خود را در مدرسه بهتر کنند.
به گزاش پارسینه، یکی از این معادن زغال سنگ که دختران در آن کار میکنند در جاریا، منطقهای دورافتاده از ایالت جارکند در شمال شرقی هند، توسط بهارات کوک کوال، یکی از شرکتهای تابعه شرکت دولتی زغال سنگ هند اداره میشود. بیشتر زغال سنگ هند از جاریا میآید و اقتصاد آن به شدت به دهها معدن زیرزمینی و روباز متکی است.
65 دختر و پسر نوجوان و جوان در معدن کولبری کار میکنند و زغال سنگی را که در آوار معدن باقی مانده است، جمع آوری میکنند. این کار غیرقانونی بین ساعت 4 صبح تا 10 صبح برای جلوگیری از شناسایی توسط کارمندان رسمی انجام میشود.
آنجلی، 16 ساله، که همراه با مادرش میتواند تا 1200 روپیه (13 پوند) در هفته درآمد داشته باشد، میگوید: ما میترسیم، اما باید با خطرات روبرو شویم. انجلی میترسد که خانواده مجبور شوند از میدان زغال سنگ که تنها 250 متر با خانه او فاصله دارد، دور شوند. حدود نیمی از خانههای روستای او بر اثر فرونشست زمین و آتش سوزی معدن آسیب دیده یا ویران شده است.
وی میگوید: آتش زغال سنگ به خانه ما نزدیکتر میشود، آلودگی افزایش مییابد و بحران آب در روستای ما وجود دارد.
ساویتری هنگام خروج از خانه روسری میپوشد تا آثار سوختگی ناشی از آتش گرفتن لباس هایش در معدن را بپوشاند. ساویتری اکنون در اوایل 20 سالگی خود در حال آموزش پرستاری است. کار او در معدن کمک مالی به تحصیل او میکند. این دختر میگوید: من هنوز در مزارع زغالسنگ کار میکنم، زیرا گزینه دیگری ندارم. اگر شغل پرستاری پیدا کنم، میتوانم از خانوادهام به نحو بهتری محافظت کنم.
روی، 55 ساله میگوید: وقتی [برخی از مقامات دولتی و رسانههای خبری]این دختران نوجوان را دزد زغال سنگ خطاب میکنند، احساس بسیار بدی دارم.
رینکی، 17 ساله، رینکی، که در روستای لیلوری پاترا، در حدود پنج مایلی معدن زندگی میکند، هر روز صبح زغال سنگ جمع آوری و در بازارهای محلی میفروشد و همراه با مادرش میتواند برای دو روز کار حدود 300 روپیه (حدود 3.25 پوند) به دست آورد.
دختران معدنچی در اوقات فراغت خود به رقص و تمرین میپردازند. گروههای رقص علاوه بر اجراهای عمومی که توسط سازمان غیردولتی سازماندهی شده است، در مسابقات ملی نیز اجرا داشته اند. رادیکا میگوید: میخواهم روزی معلم رقص شوم و به کودکان فقیر در جهاریا آموزش دهم.
سوهانی که بیشتر صبحها قبل از مدرسه در مزارع زغال سنگ کار میکند، میگوید: من عاشق رقص هستم، ذهنم را تازه میکند.
سپنا، که تا شش ساعت در روز در معدن کار میکند، میگوید: من میخواهم در زندگی از طریق رقص پیشرفت کنم، نه کارهای زشت زغال سنگ. هر وقت میرقصم، خیلی خوشحالم.
0 دیدگاه