روز گذشته خبر درگذشت یکی از جنجالیترین چهرههای رابطه ایران و آمریکا در دوران پس از انقلاب منتشر شد؛ رابرت مک فارلین که نامش با یک رسوایی بزرگ چندجانبه گره خورده است.
رابرت سی مک فارلین، مشاور امنیت ملی سابق کاخ سفید و دستیار ارشد رئیس جمهور رونالد ریگان که به اتهام نقش داشتن رسوایی معروف به ماجرای ایران-کنترا اعتراف کرد، روز گذشته در 84 سالگی درگذشت. طبق بیانیه خانواده مک فارلین که در واشنگتن زندگی میکنند، علت مرگ او عوارض بیماری قلبی بوده است.
مک فارلین، سرهنگ سابق تفنگداران دریایی و کهنه سرباز جنگ ویتنام، در دسامبر 1985 از سمت خود در کاخ سفید استعفا داد. او بعداً به عنوان بخشی از برنامه مخفیانه - و غیرقانونی - برای فروش اسلحه به ایران در ازای آزادی گروگانهایی در لبنان، و انتقال عواید فروش سلاح به شورشیان کنترا در نیکاراگوئه برای مبارزه با دولت مارکسیست ساندینیستا، از طرف دولت به خدمت فراخوانده شد.
او نقش مهمی در این ماجرا ایفا کرد و رهبری هیئتی مخفی برای مذاکره با تهران را بر عهده داشت، تا با ایرانیان به اصطلاح میانهرو که تصور میشد روی ربایندگان گروگانهای آمریکایی نفوذ داشته باشند، تماس مستقیمی داشته باشد. او با خود یک کیک و یک کتاب مقدس با امضای ریگان آورد.
افشای این طرح مخفیانه دولت آمریکا پس از سرنگونی یک هواپیمای باری حامل محموله تسلیحاتی سازمان سیا در اکتبر 1986 توسط ساندینیستها در نیکاراگوئه آغاز شد که در نهایت به یکی از بزرگترین رسواییهای سیاسی مدرن تبدیل شد؛ ماجرایی که در آمریکا به نام «رسوایی ایران- کنترا» شناخته میشود، اما در ایران به «ماجرای مک فارلین» مشهور است. یک ماه پس از سرنگونی هواپیما در نیکاراگوئه، یک روزنامه لبنانی به نام الشراع از سفر مک فارلین به تهران و ارتباط فروش تسلیحات به ایران با آزادی گروگانها در لبنان پرده برداشت تا سناریو تکمیل شود. کسی که این اطلاعات را در اختیار الشراع قرار داده بود سید مهدی هاشمی، مسوول نهاد نهضتهای آزادیبخش سپاه و از نزدیکان آیتالله منتظری، قائم مقام وقت رهبری، بود.
هر دو بخش اصلی نقشه، یعنی فروش سلاح به ایران و کمک به کنتراهای نیکاراگوئه از سوی کنگره ممنوع شده بود، هرچند عموما این باور وجود دارد که مک فارلین تنها در بخش مربوط به ایران مشارکت داشته و از انتقال پول تسلیحات به کنتراها بی اطلاع بوده است.
مک فارلین در مارس 1988 به چهار مورد اقدام خلاف قانون مبنی بر پنهان کردن اطلاعات از کنگره اعتراف کرد. وکیل او گفت که او به طور غیرمنصفانهای تنها مانده است، زیرا برخلاف سایر افراد کلیدی در این پرونده، با کمال میل در مقابل هیئتهای تحقیق شهادت داده است. او نیز نقش خود را پذیرفت.
مک فارلین در آن زمان به خبرنگاران گفت: «من واقعاً اطلاعاتی را از کنگره پنهان کردم. من قویاً معتقدم که در تمام طول مدت، انگیزه اقدامات من این بود که باور داشتم به نفع سیاست خارجی ایالات متحده است.»
بعدها او به همراه پنج شخص دیگر درگیر در این رسوایی توسط رئیس جمهور جورج بوش پدر مورد عفو قرار گرفت.
با وجود اعتراف مک فارلین، این ماجرا همچنان ابعاد پنهان بسیاری در آمریکا و ایران دارد و هر از گاهی بر سر زبانها میافتد.
در آمریکا یکی از مهمترین سوالات این است که رئیس جمهور ریگان تا چه اندازه از این ماجرا خبر داشته و از آن حمایت میکرده است. برخی پژوهشگران به دنبال آنند که آیا ریگان که پس از بازنشستگی تایید شد به آلزایمر مبتلاست، در زمان حضور در کاخ سفید هوشیاری ذهنی اش را از دست داده بوده یا خیر؟ مک فارلین در مصاحبهها و خاطرات خود ریگان را در مورد جزئیات آنچه در رابطه با ایران در جریان بوده این طور توصیف میکند که گاهی گیج و در ابهام، اما غالبا دارای کنترل بوده است.
بر اساس روایت مرحوم هاشمی رفسنجانی که در آن زمان فرماندهی جنگ را بر عهده داشت، مکفارلین و همراهانش با نام ایرلندی با یک هواپیمای حمل سلاح وارد ایران شدند. در بدو ورود به ایران، اعضای این هیئت به یک هتل برده شدند. در مدت 5 روز مکرراً به درخواستهای رابرت مکفارلین مبنی بر ملاقات با یکی از مسئولان ردهبالای ایران پاسخ منفی داده میشد. مأموران ایرانی اعضای هیئت را تهدید میکردند در صورتی که هدف و نقشه اصلی حضور غیرمنتظره در ایران را شرح ندهند، هویتشان در رسانههای جمعی معرفی خواهد شد. در هر حال این که چه کسانی با مک فارلین و همراهیانش دیدار کرده، چه کسانی از آن مطلع بودند و چه توافقی صورت گرفت همواره در پرده ابهام بوده و با اظهارات و تکذیبات متعددی همراه بوده است.
مک فارلین، یک تفنگدار حرفهای که برای دوستانش با نام «باد» شناخته میشد، با درجه سرهنگی در در دولتهای نیکسون و فورد سمت گرفت. او به عنوان دستیار ویژه امنیت ملی ریچارد نیکسون و جرالد فورد خدمت کرد.
در دولت کارتر، مک فارلین به جمع کارکنان جمهوریخواه کمیته نیروهای مسلح سنا پیوست و با انتخاب ریگان دوباره به قوه مجریه بازگشت و به عنوان مشاور وزارت امور خارجه خدمت کرد تا اینکه در ژانویه 1982 به عنوان معاون مشاور امنیت ملی ویلیام کلارک به کاخ سفید رفت. او در سال 1983 به سمت بالاترین پست امنیت ملی منصوب شد.
مک فارلین، فارغ التحصیل آکادمی نیروی دریایی ایالات متحده، پسر یک نماینده سابق دموکرات از تگزاس، ویلیام دادریج مک فارلین بود که از سال 1932 تا 1938 خدمت کرد.
مک فارلین، سرهنگ سابق تفنگداران دریایی و کهنه سرباز جنگ ویتنام، در دسامبر 1985 از سمت خود در کاخ سفید استعفا داد. او بعداً به عنوان بخشی از برنامه مخفیانه - و غیرقانونی - برای فروش اسلحه به ایران در ازای آزادی گروگانهایی در لبنان، و انتقال عواید فروش سلاح به شورشیان کنترا در نیکاراگوئه برای مبارزه با دولت مارکسیست ساندینیستا، از طرف دولت به خدمت فراخوانده شد.
او نقش مهمی در این ماجرا ایفا کرد و رهبری هیئتی مخفی برای مذاکره با تهران را بر عهده داشت، تا با ایرانیان به اصطلاح میانهرو که تصور میشد روی ربایندگان گروگانهای آمریکایی نفوذ داشته باشند، تماس مستقیمی داشته باشد. او با خود یک کیک و یک کتاب مقدس با امضای ریگان آورد.
افشای این طرح مخفیانه دولت آمریکا پس از سرنگونی یک هواپیمای باری حامل محموله تسلیحاتی سازمان سیا در اکتبر 1986 توسط ساندینیستها در نیکاراگوئه آغاز شد که در نهایت به یکی از بزرگترین رسواییهای سیاسی مدرن تبدیل شد؛ ماجرایی که در آمریکا به نام «رسوایی ایران- کنترا» شناخته میشود، اما در ایران به «ماجرای مک فارلین» مشهور است. یک ماه پس از سرنگونی هواپیما در نیکاراگوئه، یک روزنامه لبنانی به نام الشراع از سفر مک فارلین به تهران و ارتباط فروش تسلیحات به ایران با آزادی گروگانها در لبنان پرده برداشت تا سناریو تکمیل شود. کسی که این اطلاعات را در اختیار الشراع قرار داده بود سید مهدی هاشمی، مسوول نهاد نهضتهای آزادیبخش سپاه و از نزدیکان آیتالله منتظری، قائم مقام وقت رهبری، بود.
هر دو بخش اصلی نقشه، یعنی فروش سلاح به ایران و کمک به کنتراهای نیکاراگوئه از سوی کنگره ممنوع شده بود، هرچند عموما این باور وجود دارد که مک فارلین تنها در بخش مربوط به ایران مشارکت داشته و از انتقال پول تسلیحات به کنتراها بی اطلاع بوده است.
مک فارلین در مارس 1988 به چهار مورد اقدام خلاف قانون مبنی بر پنهان کردن اطلاعات از کنگره اعتراف کرد. وکیل او گفت که او به طور غیرمنصفانهای تنها مانده است، زیرا برخلاف سایر افراد کلیدی در این پرونده، با کمال میل در مقابل هیئتهای تحقیق شهادت داده است. او نیز نقش خود را پذیرفت.
مک فارلین در آن زمان به خبرنگاران گفت: «من واقعاً اطلاعاتی را از کنگره پنهان کردم. من قویاً معتقدم که در تمام طول مدت، انگیزه اقدامات من این بود که باور داشتم به نفع سیاست خارجی ایالات متحده است.»
بعدها او به همراه پنج شخص دیگر درگیر در این رسوایی توسط رئیس جمهور جورج بوش پدر مورد عفو قرار گرفت.
با وجود اعتراف مک فارلین، این ماجرا همچنان ابعاد پنهان بسیاری در آمریکا و ایران دارد و هر از گاهی بر سر زبانها میافتد.
در آمریکا یکی از مهمترین سوالات این است که رئیس جمهور ریگان تا چه اندازه از این ماجرا خبر داشته و از آن حمایت میکرده است. برخی پژوهشگران به دنبال آنند که آیا ریگان که پس از بازنشستگی تایید شد به آلزایمر مبتلاست، در زمان حضور در کاخ سفید هوشیاری ذهنی اش را از دست داده بوده یا خیر؟ مک فارلین در مصاحبهها و خاطرات خود ریگان را در مورد جزئیات آنچه در رابطه با ایران در جریان بوده این طور توصیف میکند که گاهی گیج و در ابهام، اما غالبا دارای کنترل بوده است.
بر اساس روایت مرحوم هاشمی رفسنجانی که در آن زمان فرماندهی جنگ را بر عهده داشت، مکفارلین و همراهانش با نام ایرلندی با یک هواپیمای حمل سلاح وارد ایران شدند. در بدو ورود به ایران، اعضای این هیئت به یک هتل برده شدند. در مدت 5 روز مکرراً به درخواستهای رابرت مکفارلین مبنی بر ملاقات با یکی از مسئولان ردهبالای ایران پاسخ منفی داده میشد. مأموران ایرانی اعضای هیئت را تهدید میکردند در صورتی که هدف و نقشه اصلی حضور غیرمنتظره در ایران را شرح ندهند، هویتشان در رسانههای جمعی معرفی خواهد شد. در هر حال این که چه کسانی با مک فارلین و همراهیانش دیدار کرده، چه کسانی از آن مطلع بودند و چه توافقی صورت گرفت همواره در پرده ابهام بوده و با اظهارات و تکذیبات متعددی همراه بوده است.
مک فارلین، یک تفنگدار حرفهای که برای دوستانش با نام «باد» شناخته میشد، با درجه سرهنگی در در دولتهای نیکسون و فورد سمت گرفت. او به عنوان دستیار ویژه امنیت ملی ریچارد نیکسون و جرالد فورد خدمت کرد.
در دولت کارتر، مک فارلین به جمع کارکنان جمهوریخواه کمیته نیروهای مسلح سنا پیوست و با انتخاب ریگان دوباره به قوه مجریه بازگشت و به عنوان مشاور وزارت امور خارجه خدمت کرد تا اینکه در ژانویه 1982 به عنوان معاون مشاور امنیت ملی ویلیام کلارک به کاخ سفید رفت. او در سال 1983 به سمت بالاترین پست امنیت ملی منصوب شد.
مک فارلین، فارغ التحصیل آکادمی نیروی دریایی ایالات متحده، پسر یک نماینده سابق دموکرات از تگزاس، ویلیام دادریج مک فارلین بود که از سال 1932 تا 1938 خدمت کرد.
0 دیدگاه