درنگی بر چالش بومی نظام آموزشی در ایران

دکتر مرتضی نظری یادگیرنده و مربی ما به همان میزان که مدرسه می‌سازیم به نقد مدرسه هم نیاز داریم. این گزاره، مدعای من است.
درنگی بر چالش بومی نظام آموزشی در ایران
دیگران چه می خوانند:
دکتر مرتضی نظری یادگیرنده و مربی ما به همان میزان که مدرسه می‌سازیم به نقد مدرسه هم نیاز داریم. این گزاره، مدعای من است. شاهد من برای این مدعا، در کنار بیست سال مطالعه روی مسایل نظام آموزشی ایران، مشاهده میدانی و نزدیک روی ناکامی کسب‌و‌کار‌های نوپاست که به نتایج قابل تاملی انجامید. خرداد 97 و 98 دو چهره متمایز فرهنگی از ایران پر کشیدند. اولی، دکتر محمد امین قانعی راد، جامعه شناس و استاد دانشگاه بود و دومی دکتر محمدرضا حافظی، رئیس جامعه خیرین مدرسه ساز کشور. یکی از این دو، مدرسه می‌ساخت و دیگری مدرسه را نقد می‌کرد. مدرسه‌سازی مهم است، اما توجه و پرسش از آنچه در داخل مدرسه تحت عنوان آموزش و یادگیری رخ می‌دهد هم از اعتبار بالایی برخوردار است. مدرسه قبل از آنکه یک ساختمان و محیط فیزیکی و کالبدی باشد، محیط تجربه و معناست. چالش‌ها بر سر کارکرد مدرسه در جهان جدید به ویژه پس از کرونا بیشتر شده. از جمله، مسأله پاسخگویی و همسویی نظام‌های آموزشی با تحولات نوپدید. نهاد مدرسه در کشور‌های مختلف از نظر کسب مهارت‌های ضروری و آماده شدن دانش‌آموزان برای مسئولیت‌های زندگی مورد پرسش و تردید قرار دارد. در ایران نیز متفکران، جامعه‌شناسان و منتقدان بسیاری از گذشته تا اکنون بر سر اثربخشی، پاسخگویی و رضایت‌آفرینیِ مدرسه، تلاش فکری بسیاری ورزیده‌اند. چالش بومی ما بر سر هدف و مأموریت نظام رسمی آموزش و پرورش است. اینکه؛ آیا مأموریت مدرسه، آماده سازی نوجوانان برای ورود به دانشگاه و تأمین سرباز برای یک نظام سیاسی است، یا تربیت شهروندانی با مهارت، مفید و مؤثر؟ آیا دانش‌آموزان در مدارس ایران، آگاه به هویت ملی و دارای توان تعامل با جهان جدید و مجهز به مهارت‌های ادراکی و اجتماعی تربیت می‌شوند؟ و پرسش اساسی‌تر که از تجربه زیسته‌ام در تدریس و تعامل با فارغ‌التحصیلان دانشگاهی که کسب‌وکاری راه اندازی کردند برآمده، تصویر ذهنی ضعیف از خود است. میوه دوازده سال وقت‌گذاری در مدرسه، عمدتاً خودانگاره (Self Image) ضعیف در بچه‌هاست. دانش‌آموزان فرصت و مجال خودکاوی و خودیابی پیدا نمی‌کنند. همه چیز در مدارس از پیش تعیین شده و گویی دانش‌آموزان و حتی معلمان، ربات فرض شده‌اند. آموزش و فرصت طلایی 6 تا 17 سالگی اگر منجر به کشف درون و آشنایی با خود نشود، کارنامه‌های قبولی و مدال‌آوری و قبولی در آزمون‌ها، دستاورد قابل توجهی نیست. نیروی کار جوان و کسب‌کار‌ها نوپا در مذاکره‌ها اعتماد به نفس ندارند، با کوچکترین اختلاف، قهر می‌کنند، نمی‌توانند تیم کاری بسازند، با کوچکترین چالشی حس شکست پیدا می‌کنند، قدرت خودابرازی ندارند و ده‌ها مورد دیگر که ریشه در کودکی و سبک تربیت خانه و مدرسه دارد. این پرسش‌ها واقعیاتی است که باید مسیر سیاست‌گذاری آموزشی کشور را تعیین کند، ولی نهاد‌های فردادست آموزش و پرورش مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی آموزش و پرورش توجهی به تغییر ماهیتِ مأموریت آموزش و مدرسه در جهان جدید ندارند. مجدداً مفروض ابتدای یادداشت را مورد تأکید قرار می‌دهم که "ما به همان میزان که مدرسه می‌سازیم به نقد مدرسه هم نیاز داریم. " مسأله‌های مدرسه در ایران با آمد و رفت وزرا و تغییر مدیران محافظه‌کار این دستگاه بهبود پیدا نمی‌کند، بلکه، آنچه خلاقیت را پس می‌زند و تولید ناکارآمدی می‌کند، مبانی نظری آموزش و پرورش است که نیاز به بازاندیشی انتقادی دارد. سال‌های سال است که اکثر نظام‌های آموزشی موفق جهان، اولویت مدارس خود را از مدال‌آوری، رقابت‌گرایی، نخبه‌گرایی، جداسازی و تمرکزگرایی به سمت مهارت‌های ادراکی، اجتماعی و ارتباطی و به طور کلی مهارت‌های نرم تغییر داده‌اند. ابرچالش‌های نظام آموزشی ما نتیجه سبک سیاست‌گذاری برای آن است. چالش بومی نظام آموزش و پرورش ما در رُفت و روب واگن‌های قطار نیست، بلکه ریلی که قطار روی آن در حرکت است یعنی مبانی نظری نظام آموزش رسمی باید نقد و اصلاح شود. با این تعبیر، ساخت مدرسه و ایمن سازی مدارس فرسوده کشور حتما اهمیت دارد، اما اگر بپذیریم که تاالان میوه مدرسه تربیت نسل توانمند و با مهارت‌های ضروری برای زندگی نبوده، به اهمیت نقد سبک ریل‌گذاری و نظام تدبیر آموزش و پرورش بیشتر پی می‌بریم. / شرق

درنگی بر چالش بومی نظام آموزشی در ایران

اخبار وبگردی:

آیا این خبر مفید بود؟