رییس پلیس جدید کشور، سردار رادان درحالی به فرمانِ مولای خود امیرالمومنین، مالک وار، با گوش و هوش به دل و جان لبیک گفت و لوحِ خدمتِ بی منت را دریافت کرد که اقبال و استقبال دراین انتصاب و انتخاب، رنگ و بویی دیگر داشت.
انگار شعارِ " همه برای امنیت وامنیت برای همه " گفتمانِ اساسیِ حاضران و ناظران شده بود.
سردار رادان در سالهایِ ماضی، معروف به مردِ عمل بود. آنگاه که کمی از کار عملیاتی فراغت پیداکرد، مرکز علمی پژوهشی را برای خدمت انتخاب کرد تا فرصتها را نعمت شمارد وعلم را به خدمتِ عمل در آورد و برای چنین روزهایی دغدغهمند باشد. او را الان باید " مردِ علمِ و عَمل " خواند.
امروز وقتی که پشت تریبون خدمت در مراسم معارفه قرار گرفت واز تقدیمِ آسایش خود سخن به میان آورد تا فدای آرامشِ شهروندان کند، رنگ وبوی خطابه اش پُختگی در کنار نُخبگی بود و خلاصه اش همان " جان فدا ".
وقتی از جملهی " همگان در چترِ حمایتِ امنیت " استفاده کرد مسیر اشاره اش مسیرِ سبز الهی بود که در فرمان والایی برایش تحریر و ترسیم شده بود.
رادان آمده است تاحرکتِ پرشتاب و عالمانه اش رابا معماریِ آیندهی فراجا به سوی تحققِ " پلیسِ مقتدر و حرفهای؛ امین و مردمی " سر لوحه آرمانهای خود و همکارانش در این دوره از مسئولیت قرار دهد.
او از:
خدمت عاشقانه و شبانه روزی اش برای تامین امنیتِ تمامی شهروندان بدون درنظر گرفتن قومیتها و گرایشها گفت.
او از سرعت و کیفیت بخشی بیشتر به خدمات انتظامی و استفاده از هوش مصنوعی و از تدوین و اجرای پیگیرانه معیارهای اخلاق حرفهای و از تکریم مراجعان و حفظ کرامت انسانها گفت.
او از احترام به حریم خصوصی شهروندان و ارزشهای ملی و قانون گفت و از ارتباطِ پیوسته و هدفمند با افکار عمومی و مشارکتِ مردمی و جذب سرمایههای اجتماعی و نزدیکتر شدن فاصله مردم باپلیس و همچنین استمداد ویاری از نخبگان و فرهیختگان سخن گفت.
او بر استفاده از ابزار هنرِ متعالی و رسانه تاکیدو از رعایت اولویتها و فوریتها در ماموریتها و خدمات گفت و برنظام شایسته سالاری و اهمیت به آموزش و پلیس حرفهای و ایضا توجه به کارکنان و معیشت آنان تاکید نمود.
"سردار رادان" از مقابله قاطع با ناامنیهای اجتماعی و جرائم خرد و کلان گفت و از بازتر کردنِ میدان ابتکار، نوآوری و تصمیم گیریهای شجاعانه وبالاخره، از اهتمام به رشدِ راهبردی، همزمان با انجامِ وظایفِ جاری گفت تا فراجا در مدیریت وماموریت، جز به خدمت به ملت نیندیشد وبرای این رسالت حد و مرزی نشناسد و آنگاه که درپایان صحبتش برای سعادت در خدمت خود تمنای شهادت کرد، فضای حاکم بر جلسه پر شد از زمزمههای سردار سلیمانی که در کوچه پس کوچههای خدمت بدنبال شهادت بود.
به گمان نگارنده، نجابتش اجازه نداد تا به صراحت بگوید: بزرگترین غزل دلتنگی زندگی ام " شهادت است/ آری بهترین پاداش پلیس درخدمت به ملت، فرجامش شهادت استباید منتظر ماند و همت گمارد و دعا کرد و او را یاری کرد و عزممان را جزم نمود جهت همراهی و همکاری مردم با پلیسِ خودشان تا انشالله شاهد روزهای خوب، سرشار از امنیت و آسایش توام با آرامش خاطر بود.
بِعَونِک وَ لُطفِکَ وَ کَرَمِک یا رَبَ العالمین
0 دیدگاه