به گزارش پارسینه و به نقل از یاهو لایف، حتی اگر بزرگسالان تلاش کنند با آرامش و کنترل احساساتشان به کودک آشفته نزدیک شوند، باز هم ممکن است ناخواسته اشتباهاتی مرتکب شوند. یکی از این اشتباهات تربیتی، بسیار رایجتر از چیزیست که فکرش را میکنید، حتی شاید خودتان متوجه نباشید که درگیر آن هستید.
دکتر کارولین فلک، استاد دانشگاه استنفورد و روانشناس آموزشدیده در دانشگاه دوک، نویسنده کتاب «تأیید: چگونه این مهارت تحولآفرین در روانشناسی میتواند روابطتان را دگرگون کند، نفوذتان را افزایش دهد و زندگیتان را تغییر دهد»، در گفتوگو با نشریه Parade توضیح میدهد که باید از چه اشتباهی پرهیز کرد، این اشتباه چه تأثیری روی کودکان دارد و به جای آن چه کاری باید انجام داد.
اشتباه شماره یک در تنبیه کودک: بیاعتبار دانستن احساسات او
دکتر فلک میگوید: «تحقیقات درباره بیاعتباری احساسی هشداردهنده است، کودکانی که مدام احساساتشان نادیده گرفته میشود، مسخره یا تنبیه میشوند، به طور چشمگیری در معرض ابتلا به افسردگی، اضطراب، PTSD، خودشیفتگی و حتی اختلالات روانپریشانه قرار میگیرند. بیاعتباری احساسی میتواند در ایجاد اختلالاتی مثل شخصیت مرزی نقش مستقیم داشته باشد و با رفتارهایی مثل خودآزاری و تمایل به خودکشی رابطه مستقیمی دارد. نتیجه این تحقیقات واضح است؛ والدینی که احساسات فرزندانشان را بیارزش میدانند، فرزندانی تربیت میکنند که خودشان هم احساسات خود را بیارزش میدانند.»
او ادامه میدهد: «حتی اگر بیاعتباری فقط در زمان مشاجرات رخ دهد که معمولاً در همین مواقع بیشتر اتفاق میافتد، باز هم پیامدهای منفی دارد. بیاعتباری والدین در جریان درگیریها ارتباط بالایی با بروز خشم، بینظمی احساسی، رفتار مقابلهجویانه و مشکلات رفتاری در کودکان دارد. در واقع، تمام مسائلی که از تنش میان والد و کودک میترسید، وقتی احساسات کودک نادیده گرفته میشود، احتمال وقوعشان بیشتر میشود.»
چرا انجام این اشتباه اینقدر آسان است؟
دکتر فلک میگوید: «ما بهطور ذاتی برای محافظت از فرزندانمان برنامهریزی شدهایم. پس وقتی رفتاری از کودک میبینیم که میتواند به ایمنی، اهداف یا روابطش لطمه بزند، احساس میکنیم باید مداخله کنیم. از طرفی، مغز ما ذاتاً به نکات منفی توجه بیشتری دارد — چیزهایی که اشتباه، بد یا مشکلدار هستند، توجهمان را جلب میکنند. برای همین، ممکن است عصبانیت کودک از پر کردن دندان عقلش منطقی باشد، اما آنچه توجه ما را جلب میکند، عصیان و گریههای شدید او هنگام خروج از خانه یا بحثهای مکرر درباره مسواک زدن است.»
چگونه احساسات کودکان را به رسمیت بشناسیم
دکتر فلک هشدار میدهد: «نمیخواهم والدین تصور کنند که دیگر نباید قواعدی داشته باشند یا مشکلات را حل کنند. اینطور نیست.»
او دو جمله کلیدی (مانترا) برای راهنمایی در این موقعیتها پیشنهاد میکند:
1. احساسات معتبر را تأیید کن
«واکنشهای آدمها را میتوان به سه بخش تقسیم کرد: افکار، احساسات و رفتار. این یکی از مهمترین چیزهایی بود که در دوران تحصیلاتم یاد گرفتم. افکار در صورتی معتبرند که منطقی باشند، رفتار زمانی معتبر است که در بلندمدت مؤثر باشد، و احساسات همیشه معتبرند.»
مثلاً وقتی کودکی رفتار نامناسبی دارد، واضح است که آن رفتار را نباید تأیید کرد. اما نباید به کودک القا کنیم که احساسش اشتباه یا بیارزش است. میتوان گفت: «کاملاً درک میکنم که ناراحتی، اما پرت کردن وسایل کار درستی نیست.»
به کودکان کمک کنید احساساتشان را بشناسند، نام ببرند و تأیید کنند؛ این کار پایهایست برای یادگیری مدیریت هیجانات.
2. احساسات همیشه معتبرند
دکتر فلک میگوید: «در واقع، احساسات همیشه هم معتبر نیستند. گاهی شدت احساسی که تجربه میکنیم با واقعیت نمیخواند. اما مهم نیست! چون نباید وارد این بازی شوید که به کسی بگویید آنچه حس میکنی، نادرست است.»
شما میتوانید به کودک کمک کنید احساسش را توصیف کند، ولی به هیچ وجه آن را انکار نکنید.
نکته دیگر اینکه گاهی اگر کودک در حالت طغیان احساسی است، تأیید احساسات ممکن است وضعیت را بدتر کند. در این حالتها، بهتر است حواس کودک را پرت کنید و وقتی شرایط آرام شد، دوباره به او برگردید و احساساتش را تأیید کنید، حتی اگر شدت احساساتش بیش از حد بوده باشد. این کار به کودک کمک میکند یاد بگیرد در بزرگسالی چگونه خودش را به رسمیت بشناسد و احساساتش را مدیریت کند.
0 دیدگاه