فضای دیپلماسی کشور در آخر هفته گذشته تحت تاثیر اختلافات ایران و افغانستان بر سر حقابه هیرمند و جدال لفظی مقامات دو کشور قرار داشت.
اگرچه اختلاف میان ایران و افغانستان بر سر حقابه هیرمند موضوع تازهای نیست، اما ماجرا از آنجا داغ شد که ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور، در سفر به سیستان و بلوچستان گفت که «به حاکمان افغانستان اخطار میدهم که حق مردم سیستان را هر چه سریعتر بدهند.»
رئیس جمهور با تاکید بر لزوم تایید کم آبی و خشکسالی سرچشمههای هیرمند توسط کارشناسان ایرانی، زبان تندتری را به کار گرفت و گفت: «این عرض بنده را جدی بگیرند تا بعدا گله نکنند که به ما گفته نشد که مثلا با دیپلماسی و گذشت ایام این مسئله حل میشود.»
به دنبال سخنان رئیس جمهور، دفتر سخنگوی طالبان با انتشار بیانیهای ضمن پذیرش تعهد به موافقتنامه سال 1351 در رابطه با حقابه ایران از هیرمند، مدعی شد که در بند کمال خان هیچ آبی وجود ندارد و اگر آب بند کجکی هم رها شود، به ایران نمیرسد. البته بخشی از این بیانیه که از مقامات ایرانی خواست بود ابتدا اطلاعات خود را تکمیل کنند و «بعد از آن با الفاظ مناسب خواست شان را مطرح کنند»، به مذاق تهران خوش نیامد.
در کنار بیانیه نادرست و غیرحرفهای طالبان، ویدیوی منتشر شده از سوی ژنرال مبین، یکی از مقامات محلی طالبان، بیش از پیش خشم مقامات ایرانی را برانگیخت و در رسانههای اجتماعی نیز زبان انتقادات و اعتراضات تندتر شد. در این ویدیو، ژنرال مبین که یک دبه 20 لیتری را از آب پر میکند، با لحنی تمسخرآمیز میگوید: «آقای رئیس جمهور ایران، این بشکه را من برایت میآورم. حمله نکنی که من میترسم.»
اگرچه وزارت خارجه ایران تلاش کرد به دور از جنجالهای سیاسی و رسانهای پاسخی فنی و کارشناسی به ادعاهای مقامات طالبان بدهد، اما برخی مقامات و کاربران رسانههای اجتماعی خواستههای تندتری را مطرح کرده و حتی خواهان اقدام نظامی علیه طالبان شدند.
جلیل رحیم جهان آبادی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، با انتشار تصویری از رژه نیروهای مسلح نوشت: «نه ما اشرف غنی هستیم و نه نیروهای ما سربازان فراری آمریکا. به طالبان هشدار میدهیم در قبال ملت ایران دچار اشتباه نشوند و صبر ما را آزمایش نکنند.»
از دیگر ویدیوهای پربازدید در شبکههای اجتماعی هم صحبتهای امیر سرتیپ عبدالعلی پورشاسب، فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش در سال 1377 بود که میگوید «طالبان خیلی کوچکتر از آن است که با این نیروها به آن حمله کنیم...، ولی اگر یک زمانی قرار شود که کسی را گوشمالی بدهیم، با تمام قدرت آماده این کار هستیم.»
در چنین شرایطی، به نظر میرسد کسانی که بر طبل جنگ میکوبند و یک روز خواهان درگیری ایران با جمهوری آذربایجان اند و روز دیگر میخواهند با طالبان سرشاخ شوند، تصوری از پیامدهای یک اقدام نظامی ندارند.
اگرچه نیروهای مسلح ایران از نظر قوای نظامی بسیار قدرتمندتر از طالبان است، اما همه چیز به اینجا ختم نمیشود. نخست آن که چهار دهه نبرد با شوروی، آمریکا و ارتش سابق افغانستان، نیروهای طالبان را برای مبارزه در خاک افغانستان و استفاده از شرایط طبیعی ویژه آن ورزیده کرده است.
دومین نکته آن است که خودداری طالبان از تامین حقابه ایران تنها تهدیدی نیست که از همسایه شرقی متوجه ایران است. رضایت ایران به حکومت طالبان بر افغانستان تنها به خاطر خروج نظامیان آمریکایی نبود، بلکه بخشی از آن هم به دلیل پا گرفتن داعش خراسان در این کشور بود. تهران به خوبی میدانست که طالبان به هیچ عنوان نمیخواهد رقیبی از جنس خودش داشته باشد و البته برای ریشه کن کردن آن هم نیاز به یک حکومت مرکزی قوی است. آغاز جنگی دیگر در افغانستان به معنای بی ثباتی این کشور خواهد بود که بهترین زمینه برای زیست گروههای افراط گراست.
در کنار اینها، مرزهای طولانی و نفوذپذیر ایران و افغانستان در صورت درگیری میتواند از سوی سرسپردگان طالبان برای انجام عملیاتهای انتحاری داخل ایران استفاده شود و به این ترتیب ناامنی را به داخل ایران بکشاند.
همانطور که رضا نصری، حقوقدان و کارشناس سیاست خارجی، اشاره میکند، بسیاری از کشورها با همسایگانشان اختلافات جدی دارند، اما در کمتر کشوری افکار عمومی بلافاصله تقاضای اقدام نظامی میکند. او به درستی اشاره میکند که «گفتمان نظامی در حوزه دیپلماسی غالب شده و این بسیار زیان بار است.»
حوزه سیاست خارجی حتی اگر مربوط به تعامل با طالبان باشد که کمتر از هنر حکمرانی و دیپلماسی میدانند، باز هم نیازمند تامل و تعقل بیشتر است. بدون شک ایران هم در مقابل این گروه اهرمهای فشار زیادی در اختیار دارد و تا زمانی که از این اهرمها استفاده نشده، نیازی نیست که به آخرین گزینه متوسل شد.
0 دیدگاه